موضوعات آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
همیشه تنها
من هیچوقت دوست ندارم تنها باشم
ساعتها را جلو می کشند
وقت شرعی چشمانت زودتر از راه خواهد رسید رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت ربّنا لااقل آتنا…!. . .گستاخی خیالم را ببخش که حتی لحظه ای یادت را رها نمی کند. . . مرا به دار آویختند که نامت را از یاد ببرم...
چه ساده اند این ساده اندیشان که نمی دانند ... نام تو حک شده ی قلب من است ، تو رو هرگز نخواهم کرد فراموش !! ســَــر مـــیــگـــُـــذآرَمــــ بــَــر رویــِـــ شــــآنــِــهــــ هـــایــِـــ تــُـــو
اگــه گریــه کردنـــم فــرقــی نــداره اگــه بـــا مــن بـــودنــ عــالــمی نــداره بـــــاشــه مــیــرمــ
بـــــاشــه مــیــرمــ بـــــاشــه مــیــرمــ بـــــاشــه مــیــرمــ
بـــــاشــه مــیــرمــ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آب و هوای دلم آنقدر بارانیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلتنگی عین یه مار اومده رو قلبم نشسته هر چند لحظه ... یا چند ساعت گاهی هم چند روز یک بار میآد نیششو فرو میکنه تو قلبم ... گُر میگیرم .. بعد آرووم میشم .. دوباره....................
این عشق برای من هیچ نداشت اما.... گلهای بالشم را " باغبان " خوبی بود اشک های هر شب من...!!!
شب رفتنت آرزو میکنم…!
به دل خواهی اولین دلهره
نشد تا تو هستی من عاشق بشم به چشمای تو قبل هر گریهای یه روزی تو آغوشمون بشکنه
چرا که تو قطب زنده غزلهای منی
ومن شکسته بال ترین عاشق چند بیت
تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من
پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست! دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و
تنهایی و سکوت و آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند. نه دیوار، نه در، نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم، نه پایی که در نوردد مرزهایم، نه قلبی که بشکند سکوتم، نه ذهنی که سنگینم کند از حرف، نه روحی که آویزانم شود. من باشم و تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست
از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...
اصلا این "او" را که بازی داد؟!...
که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"! می بینی قصه ی عشقمان!
دوباره عاشقت می شوم گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند
مثه خوابی...مثه رویا
شعر عاشقانه متن عاشقانه شعر جدایی شعر غم شعر زیبا میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یك حرف ساده بود از قول من به باران بی امان بگو : آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
............................. دلم می خواد داد بکشم ز غصه فریاد بکشم- برم تو اسمونا دستی رو چشمات بکشم بگم فقط مال منی صدای اواز منی دلم می خواد باز دوباره برم و فریاد بکشم بگم که اغوش منی صدای خاموش منی دلم می خواد برم سفر برم از اینجا بی خبر برم به شهر عاشقی بگم فقط مال منی
وقتی اشتباه بزرگی ازش سر زد و نتونستی ببخشیش...فکر نکن گناهش بزرگه... بدون که روح واقعا کوچیکی داری .از قلبت پیروی کن تا هرگز پشیمان نشوی . .بزرگترین درس زندگی را بیاموز:عشق و فراموشی وبخشش . .عشق ترکیبی از قالب دو روح در تن است . .فقط یک شادی در زندگی وجود دارد دوست داشتن و دوست داشته شدن . .سرخ شدن چهره رنگ پاکدامنی است . .عشق مانند زبانه آتش است طلائی وسرشار از گرما . |
|||
![]() |